مسافرت یک روزه (ابگرم-دریاچه اوان)
عزیز مرحمت چند وقتی میشه که پاهاش خیلی درد میکنه و دکتر گفته بود که اب درمانی براش لازمه بابایی هم تصمیم گرفت تا بریم چشمه ابگرم سمت همدان عزیز اشرف هم باهامون اومد ساعت 6 صبح راه افتادیم شما که تو خواب ناز بودی و موقع صبحانه خوردن بیدار شدی نزدیکایه قزوین ایستادیم و صبحانه خوردیم بعد به سمت ابگرم حرکت کردیم تقریبا 10 رسیدیم خیلی حوضچه کوچیکی برایه اب گرم داشت اول انقدر بوی اهک اذیت میکرد که نمیشد شما رو ببرم تو اب ولی کم کم عادت کردیم به بوش گرمایه اب هم خوب بود خیلی خوشت اومده بود و کلی اب بازی کردی و کلی هم لگن بازی هر چی لگن پیدا میکردی بر میداشتی و هی اب از این میریختی تو اون ساعت 12 کارمون اونجا تموم شد و واسه ناهار من...
نویسنده :
✿مامان فرزانه✿
11:09